سيد محمد باقر صدر در تاريخ 25 ذيقعده 1353 در شهر مقدس کاظمين ديده به جهان گشود. و دومين فرزند خانواده بود. پدرانش همه از عالمان دين بودند. پدرش سيد حيدر در جواني فوت کرد، پدر بزرگش آيت الله العظمي سيد اسماعيل صدر که يکي از مراجع بزرگ تقليد شيعه در نيمه اول قرن چهارده اسلامي بود در سال 1338 ق. وفات کرد. و ديگر اجدادش که شاخه هايي سرسبز و پربار از شجره پربرکت «خاندان صدر» و از تبار غيرتمند و پاک امام کاظم (ع) بوده اند و در سرزمين ايران، لبنان وعراق از پاسداران فرهنگ و انديشه و دانش و دين بشمار مي رفته اند.
خواهرش «آمنه بنت الهدي صدر» يکي از زنان دانشمند،
شاعر، نويسنده و معلم فقه و اخلاق بود که در مسير جهاد و مبارزه، با بردارش سيد محمد
باقر همگام شد و سرانجام سرنوشت هر دو به شهادت وسعادت ابدي ختم گشت.
(برای دیدن سایز اصلی تصاویر بر روی آن کلیک کنید)
سيد محمد باقر، از پنج سالگي به مدرسه رفت و تا يازده سالگي دوره ابتدايي را به اتمام رساند. در اين دوران، نبوغ شگفت انگيز و استعداد سرشار خدادادي او درخشيد و تعجب آموزگاران خود رابرانگيخت، بطوري که اولياي مدرسه تصميم گرفتند او را به مدرسه کودکان تيزهوش و نابغه بگذارند تا به هزينه دولت درس بخواند و پس از طي مراحل لازم و قانوني، به دانشگاههاي اروپا يا آمريکا اعزام کنند و در رشته هاي علوم جديد تحصيل کند و به کشور خود بازگردد.
او به تحصيل علوم ديني و پرداختن به رشته کار پدرانش گرايش داشت و از طرفي مادر و برادر بزرگش رضايت ندادند که او به پول دولت وابسته به غرب و دست اندرکاران خود باخته آموزش و پرورش آن روز عراق، درس بخواند......
بالاخره با راهنمايي دو دايي فقيه و دانشمندش آيت الله «شيخ محمد رضا آل ياسين» و آيت الله «شيخ مرتضي آل ياسين» به فراگيري دروس حوزوي و علوم ديني پرداخت.
تحصيلات علوم ديني را با کتاب «معالم الاصول» نزد برادرش سيد اسماعيل آغاز کرد و ديگر کتابهاي دوره سطح حوزه را با شور و شوق و تلاش بسيار در مدتي کوتاه خواند و تمام کرد. او علاوه بر تحصيل، دروس ابتدايي را نيز به خواهرش بنت الهدي مي آموخت و بنت الهدي بي آنکه به مدارس نامناسب دخترانه آن روز عراق پاي بگذارد، نزد برادرش سيد محمد باقر قرآن، ادبيات، تاريخ، حديث فقه، اصول و ...... را آموخت .
در سال 1365 ق. که دوازده ساله بود همراه برادرش سيد اسماعيل به نجف اشرف رفت تا در محضر اساتيد بزرگ حوزه علميه شهر امامت، به تحصيلات عالي بپردازد. او دوره عالي فقه و اصول را در نزد مرحوم آيت الله العظمي سيد ابوالقاسم خويي و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا آل ياسين گذراند. فلسفه اسلامي (اسفار ملاصدرا) را از مرحوم «شيخ صدرا بادکوبه اي» آموخت. و در کنار آن، طي سالها، فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غير مسلمان را به دقت مورد تحقيق و نقد قرار داد. کتاب «فَلسفَتُنا» (فلسفه ما) گوياي ابعاد گسترده انديشه هاي فلسفي سيد محمد باقر صدر است.
در ديگر رشته هاي علوم مثل حديث، رجال، درايه، کلام و تفسير نيز سالها به تحصيل و تحقيق و مطالعه گذراند و به کمال رسيد.
سيد محمد باقر در طول هفده _ هيجده سال تحصيل (از آغاز تا پايان) علاوه بر استفاده از هوش و استعداد و نبوغ فوق العاده اش، روزانه حدود شانزده ساعت به تحصيل و مطالعه و مباحثه و تحقيق مي پرداخت و خودش نيز هميشه مي گفته است که من به اندازه چند طلبه درسخوان، تلاش مي کنم. در سايه اين پشتکار بود که بر همه مشکلات فايق آمد و در کسب دانش و فضيلت به مقامي عالي دست يافت.
سيد محمد باقر از بيست سالگي با تدريس کتاب «کفايه الاصول»، تعليم و تربيت طلاب جوان را آغاز کرد. از بيست و پنج سالگي به تدريس خارج اصول و از بيست و هشت سالگي به تدريس دوره خارج فقه براساس کتاب «العروه الوثقي» پرداخت. بعدها فلسفه و تفسير قرآن نيز تدريس مي کرد. او در طول نزديک به سي سال تدريس و تعليم، شاگرداني جوان، محقق، پرشور، متقي، متفکر، آگاه، مجاهد و سياستمدار تربيت کرد که هر يک از آنها بعدها پرچمدار نشر علم و فرهنگ و آيين جهاد در راه خدا شدند و بعد از استادشان، راه علمي، فکري و سياسي _ اجتماعي او را ادامه دادند.
سيد محمد باقر صدر، نهضت امام خميني در ايران را روزنه اميدي براي نجات امت اسلامي مي دانست. بنابراين از آغاز نهضت اسلامي امام در سال 1342 ش آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمايت مي کرد.
در تاريخ 9 جمادي الثاني 1385، حضرت امام خميني از تبعيدگاه ترکيه به نجف اشرف منتقل شد. ورود امام به حوزه علميه نجف، جنب و جوشي در آن ايجاد کرد. علما و روحانيون نجف درباره استقبال از امام، نظرات مختلفي داشتند. آيت الله صدر با اشتياق تمام به همراه عده اي از علماي ديگر، در مراسم استقبال و پيشواز از امام شرکت، و شاگردان و همفکرانش را نيز به آن دعوت کرد... در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف، سيد محمد باقر با ايشان ارتباط نزديکي داشت و به امام عشق مي ورزيد، عشقي که تا آخر عمر در بين او و امام بود.
دوران مرجعيت آيت الله سيد محمد باقر صدر، پس از وفات آيت الله حکيم (1390 ق) آغاز شد و بسياري از مردم عراق از او تقليد کردند. در سال 1392 ق. رژيم بعث عراق، بيش از پيش از تحرکهاي ضد استبدادي حزب دعوت اسلامي و ديگر گروههاي مبارز و مسلمان به وحشت افتاد. بنابراين با يورش به خانه هاي مبارزان و مجاهدان، عده زيادي را دستگير و زنداني کردند. آيت الله صدر نيز با اينکه بيمار بود و در بيمارستان نجف بستري شده بود، تحت نظر مأموران سازمان امنيت رژيم بعث قرار گرفت. تا اينکه با اعتراض مردم و علما، سازمان امنيت دست از او برداشت.
از حوادث مهم ديگر در دوران مرجعيت آيت الله صدر، حرکت اربعين سال 1397 بود. مردم نجف از قديم هر سال در روز اربعين حسيني، مويه کنان و عزادار، با پاي پياده از نجف تا کربلا راهپيمايي مي کنند. در آن سال، آيت الله صدر هر چه در توان داشت به هيئتهاي عزادار مساعدت کرد تا مراسم شورانگيز اربعين را هر چه با شکوهتر برگزار نمايند. آن روز دهها هزار نفر در قالب عزاداران حسيني، اعتراض خود را عليه سلطه ضد انساني رژيم بعث عراق، اعلام کردند.
به دنبال آن قيام تاريخي، آيت الله صدر، را دستگير و به سازمان امنيت بغداد منتقل کردند، در آنجا پس ازبازجويي، هشت ساعت تحت شکنجه جسمي و روحي قرار دادند. آثار آن شکنجه ها، تا آخر عمر در بدنش هويدا بود و بسختي مي توانست از پله ها بالا برود.
يکي از برنامه هاي خطرناک رژيم بعثي عراق، «بعثي کردن نظام آموزش و پرورش» بود. به همه دست اندرکاران امور تعليم و تربيت از مدارس گرفته تا دانشگاهها تکليف کردند که به حزب بعث عراق بپيوندند و برنامه هاي ضد اسلامي آن را در تمام سطوح آموزش کشور اجرا کنند..... در اين هنگام، آيت الله صدر در مقام مرجعيت و يگانه پرچمدار مبارزه با حزب کافر بعث، با صدور فتوايي، پيوستن به حزب و هر گونه همکاري با آن را تحريم کرد. اين فتوا، تکليف مردم را روشن ساخت و مردم از پيوستن به حزب و عضويت در آن پرهيز کردند.
آيت الله صدر، از حاميان صادق امام خميني و انقلاب اسلامي بود، امام در پاريس بود که سيد محمد باقر صدر، طي نامه اي پشتيباني خود را از ايشان و ملت انقلابي ايران اعلام، و از مقام شهداي انقلاب، تجليل کرد. همين فعاليتهاي او بود که ملت مسلمان عراق را به سوي حمايت از مردم ايران سوق مي داد. در شب 22 بهمن 1357 که شب پيروزي شکوهمند مردم مسلمان و انقلابي ايران به رهبري امام خميني (ره) بر طاغوت آمريکايي بود. آيت الله صدر در مسجد جواهري نجف اشرف به منبر رفت و براي مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامي ايران و نقش امام خميني در احياي انديشه هاي ديني و اصلاح امت اسلام، سخن گفت و تکليف مردم عراق را در برابر حکومت ضد ديني بعثي، معين کرد: قيام!..... قيام.......
فرداي آن شب، مردم عراق به دعوت رهبر خود، براي حمايت از انقلاب اسلامي ايران و رهبري امام خميني، در بسياري از شهرهاي عراق راهپيمايي کردند.
از ديگر کارهاي آيت الله صدر، در جهت حمايت از انقلاب اسلامي ايران، تأليف سلسله کتابهاي «الاسلام يقود الحياه» در شش جلد بود که شامل بحثهايي نظير: قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، منابع قدرت دولت اسلامي، اقتصاد جامعه اسلامي و ...... مي شود.
روز 18 رجب 1399، خانه آيت الله صدر و کوچه هاي اطراف آن از اول صبح تا پاسي از شب، مملو از جمعيتي بود که ديروز براي آزادي رهبرشان دست به تظاهرات اعتراض آميز زده بودند و امروز آمده بودند تا بار ديگر با او بيعت کنند.
رژيم صدام از تجديد پيمان امت مسلمان عراق با مرجع و رهبرشان، سخت به وحشت افتاد و براي قطع رابطه مردم با آيت الله صدر، نيروي امنيتي را در سر کوچه آيت الله صدر و کوچه هاي اطراف، مستقر کردند. بدين گونه محاصره خانه آيت الله صدر آغاز شد.
در مدت نه ماه محاصره، رژيم با فرستادن مأموران و مزدوران خود به نزد آيت الله صدر، سعي کرد او را از راهي که در پيش گرفته، منصرف کند، ولي آيت الله صدر ثابت و استوار ايستاد و همچنان از انقلاب اسلامي ايران و امام و مردم انقلابي ايران حمايت کرد و هرگز به خواسته هاي رژيم صدام، گردن ننهاد. تا اينکه در بعد از ظهر گرم و سوزان روز شنبه 19 جمادي الاول 1400 (16 فروردين 1359)، « ابو سعيد» رئيس سازمان امنيت نجف، با عده اي از مزدوران امنيتي، آيت الله صدر را دستگير و بهسرعت از نجف به بغداد منتقل کرد. آيت الله صدر اين بار مي دانست که ديگر بر نخواهد گشت، چون وقتي ابوسعيد جنايتکار گفت: «آماده باشيد به بغداد برويم!» به آرامي گفت: _ «من خيلي وقت است که آماده شهادتم!»
فرداي آن روز، حکومت بغداد، اقدام به دستگيري بنت الهدي کرد چون بيم داشت مبادا بنت الهدي بار ديگر مردم را به اعتراض و تظاهرات دعوت کند و رژيم را رسوا نمايد!
برزان ابراهيم، برادر ناتني صدام و رئيس سازمان امنيت کشور، در زندان از آيت الله صدر خواست که فقط چند کلمه بر ضد امام خميني و انقلاب اسلامي بنويسد، تا آزاد شود، و گرنه کشته خواهد شد! آيت الله صدر اين خواسته را رد کرد و گفت:
«من آماده شهادتم، هرگز خواسته هاي غير انساني و ضد ديني شما را قبول نخواهم کرد و راه من همان است که انتخاب کردم!....»
وقتي که مزدوران بعثي، از منصرف کردن آيت الله صدر و خواهرش مأيوس شدند، آن دو علوي پاک نژاد مظلوم را در روز سه شنبه 23 جمادي الاول 1400 (19 فروردين 1359) زير شکنجه به شهادت رساندند. جنازه آن دو شهيد در جوار مرقد امام علي (ع)، در آرامگاه خانوادگي «شرف الدين» به خاک سپرده شد.
امام خميني، در پيامي که به مناسبت شهادت مظلومانه آن دو شهيد داد، سوگمندانه نوشت:
«...... مرحوم آيت الله شهيد سيد محمد باقر صدر و همشيره مکرمه مظلومه او که معلمين دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود، به دست رژيم منحط بعث عراق با وضع دلخراشي به درجه رفيعه شهادت رسيده اند. شهادت ارثي است که امثال اين شخصيتهاي عزيز از مواليان خود برده اند.....»
×××
شهیده بنت الهدی صدر در سال 1357 هجری قمری دیده به جهان گشود و پس از 6 ماه، پدر بزرگوارش را از دست داد. وی در یازده سالگی به همراه دو برادرش بزرگوارش آقا سید اسمعیل و آقا سید محمدباقر جهت کسب علم به نجف اشرف هجرت کرد و تحصیلات خود را در زمینه ی فقه، علم حدیث، اخلاق، تفسیر و سیره نزد برادرش دنبال کرد و جهت احیاء فرهنگ غنی اسلامی به تربیت دختران و زنان مسلمان پرداخت و مدارسی به نام الزهرا را در شهرهای بغداد و کاظمین تحت نظر گرفت و با تأسیس یک مرکز فرهنگی در شهر کاظمین و برگزاری جلسات فکری و مذهبی تهیه مقالات و ایراد سخنرانی های مختلف در زمینه های گوناگون اسلامی به ارشاد پرداخت. از این شهیده، آثاری از جمله کتب زیر به یادگار باقی مانده است:
1- المباحث عن الحقیقة 2- صراع 3- لقاء فی المستشفی 4- امرأتان و رجل 5- مذاکرات الحج 6- لیتنی کنت اعلم 7- نساء العقیده 8- کلمه و دعوه